من از اشکی که میریزد ز چشم یار میترسم
چگونه می توان فهمید که آقا امام زمان (عج) از ما راضی است؟
مؤمنان و شیعیان امام زمان (عج)، خود و اعمال خویش را در محضر آن حضرت می بینند و از ترس این که مبادا خاطر شریف آن عزیز را مکدر نمایند و یا محروم از عنایات ویژه ی حضرتش گردند، برای قرب بیشتر و جلب توجه خاص آن حضرت در راه تعالی و تکامل باید بیشتر تلاش کنند و مواظب باشند که نکند خدای ناکرده با اعمال و کردار ناپسند خویش خاطر آن حضرت را از خویش مکدر نمایند.
امام زمان (عج)، امام رئوف و مهربان و دلسوز همه ی انسان ها، بلکه همه ی موجودات است؛ زیرا امامان (ع) برنامه و اهدافشان همان برنامه و اهداف پیامبر گرامی اسلام است. قرآن مجید درباره ی پیامبر (ص) می فرماید: « لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنینَ رَؤُفٌ رَحیمٌ »1، یعنی آنچه شما را آزار می دهد بر او سخت و گران است و نسبت به مؤمنان رئوف و مهربان است.
با توجه به مهربانی امام زمان (عج)، او انتظار سخت و مشکلی از ما ندارد. تنها چیزی که موجبات رضایت قلب مهربان آن حضرت از ما را فراهم می سازد، انجام واجبات الاهی و ترک محرمات است. بنابراین اگر کسی به دستورات خداوند عمل نماید و وظایفی را که خداوند بر او مقرر کرده است، به درستی انجام دهد، یقیناً امام زمان (عج) از او راضی خواهد بود. در این باره از امام صادق (ع) چنین نقل شده است:
أن رجلا قال للصادق (ع) یا ابن رسول الله فیم المروءة فقال: «أ لا یراک حیث نهاک و لا یفقدک من حیث أمرک».2
شخصی از امام صادق (ع) سؤال کرد، مردانگی در چیست؟ امام (ع) فرمود: نبیند خداوند ترا در معصیتی که از آن نهی کرده و ببیند در طاعتی که به آن امر کرده است. بدیهی است که امام زمان (عج) از انسانهای که دارای صفت مردانگی هستند راضی است.
در سفارش موسی بن جعفر (ع) به برخی از فرزندانش آمده است: «ای فرزندم بپرهیز از این که خداوند ترا در معصیتی که از آن نهی کرده ببیند و برحذر باش از این که ترا در طاعتی که به آن امر کرده نبیند…» 3.
اما کسانی که وظایف و واجبات خود، مانند نماز، روزه، حجاب، خمس، زکات و … را انجام نمی دهند و از محرمات و کارهای حرام پرهیزی ندارند، یقیناً امام زمان (عج) از آنان راضی نخواهد بود، هرچند در اعمال مستحبی مانند: رفتن به زیارت و عزاداری امام حسین (ع) و رفتن به جمکران و … شرکت فعال داشته باشند.
بنابر این، آنچه را که به طور خلاصه در این مقال می توان گفت این است که: رضایت امام زمان (عج) در رضایت خداست و رضایت خدا در عمل به دستورات الاهی که همان انجام واجبات و ترک محرمات باشد، است؛ زیرا که امام زمان (عج) خود مکلف به احکام و دستورات شرع مقدس اسلام و حافظ ارزش های دینی است.
برای آگاهی بیشتر در این زمینه رجوع شود به نمایه: «چگونه می شود محبوب خداوند واقع شد»؟: سؤال ش 261.
1 التوبة، 128.
2 فقه الرضا، ص 358.
3وَ رَوَى الْحَسَنُ بْنُ مَحْبُوبٍ عَنْ سَعْدِ بْنِ أَبِی خَلَفٍ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ (ع) أَنَّهُ قَالَ: « لِبَعْضِ وُلْدِهِ یَا بُنَیَّ إِیَّاکَ أَنْ یَرَاکَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی مَعْصِیَةٍ نَهَاکَ عَنْهَا وَ إِیَّاکَ أَنْ یَفْقِدَکَ اللَّهُ تَعَالَى عِنْدَ طَاعَةٍ أَمَرَکَ بِهَا وَ عَلَیْکَ بِالْجِدِّ وَ لَا تُخْرِجَنَّ نَفْسَکَ مِنَ التَّقْصِیرِ فِی عِبَادَةِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَا یُعْبَدُ حَقَّ عِبَادَتِهِ وَ إِیَّاکَ وَ الْمِزَاحَ فَإِنَّهُ یَذْهَبُ بِنُورِ إِیمَانِکَ وَ یَسْتَخِفُّ بِمُرُوءَتِکَ وَ إِیَّاکَ وَ الْکَسَلَ»، من لا یحضره الفقیه، ج4، ص 409.
چه کنیم تا امام زمان(عج) به ما نظر کند؟
در آیه چهارم سوره جمعه، به سه مقام پیامبر اشاره می شود: او تلاوت کننده ی قرآن است برای مردم (مردم را با تلاوت، ظاهر و حقیقت قرآن آشنا می کند)، آنها را پرورش می دهد (از اخلاق شیطانی عبور می دهد و به اخلاق رحمانی می رساند و پاک می کند) و کتاب و حکمت را به مردم تعلیم می دهد. (و زندگی و و جود آنها را ارتقاء می دهد).
به نقل از تبیان، حکمت، علم و دانش نافع و مفید است. بعضی از علم ها مفید نیست یعنی ضررش از منفعتش بیشتر است.
حکمت به علمی گفته می شود که در آن خیر، برکت دنیایی و آخرتی باشد زیرا خداوند می خواهد ما را در افق ابدیت تربیت کند. در دعاها بر این صفت امام زمان(عج) تاکید می شود. زیارت آل یاسین از لسان مطهر امام و به قلم خودشان نگاشته شده است و می فرماید که هر گاه خواستی به اهل بیت توجه بکنی بخوانید: سلام علی آل یاسین … سلام بر تو ای تلاوت کننده ی کتاب خدا و تفسیر کننده ی قرآن. تفسیر کننده ی قرآن با تعلیم حکمت و کتاب رابطه ای دارد.
یکی از مقامات وجودی امامان معصوم این است که از وقتی که به امامت می رسند در این مقام قرار می گیرند. یعنی از زمان شروع امامت مهدی ، تعلیم تربیت و تزکیه ی مردم عالم تحت ولایت او قرار گرفته است. به میزانی که ما دست ولایت و هدایت او را با بندگی خداوند رحمان باز بگذاریم، این مقام در وجود ما هم جاری می شود.
یکی از فلسفه های وجودی امام یا پیامبر نعمت و منتی است از جانب خداوند برای انسان که دست انسان را بگیرند و از زندگی شیطانی به زندگی رحمانی ببرند و به حداعلی زندگی رحمانی برسانند.
در زیارت جامعه کبیره که از لسان امام هادی(علیه السلام) جاری شده است می فرماید: با ولایت شما اهل بیت خداوند معارف دینی و اسلامی را به ما یاد داد یعنی اگر شما نبودید ما بهره ای از معارف قرآنی، اسلامی و عرفان ناب نمی بردیم.
در ابتدای دعای جامعه داریم :شما جایگاه معرفت خدا هستید اگر کسی به عرفان الهی می رسد به واسطه ی شما می رسد، شما معدن رحمت های الهی و عرفانی هستید یعنی علم نافع فقط در نزد شماست . سرچشمه ی ناب حکمت و معرفت خداوند قرآن و عترت است. پیامبر این دو مهم را در میان ما به یادگار گذاشته اند.
چه قدر با امام زمان پیوند داریم؟
اگر ما بخواهیم جامعه ی دینی و حوزه های دینی را محک بزنیم که با آستان امام زمان(عج) چه میزان پیوند و ارتباط دارند، باید باید ببینیم ارتباط آنها با احادیث و روایات اهل بیت چقدر است. و آن معارف ناب اهل بیت چقدر زندگی آنها پیاده شده است. آیا سبک زندگی آنها همان سبک زندگی آل پیامبر شده است یا خیر. در زیارت عاشورا داریم: خدایا سبک زندگی ما را مانند زندگی پیامبر و آل پیامبر قرار بده.
اگر بخواهیم تعلیم و تربیت حضرت شامل حال ما بشود چگونه باید رفتار کنیم؟
در مورد عنایات ویژه حضرت باید گفت که وجودهای لایق و نفوس مستعد که لیاقت های بالاتری نشان می دهند عنایت های ویژه ای را دریافت می کنند. یکی توقیعات و نامه های حضرت است که افرادی مثل شیخ مفیدها در این مقام قرار می گیرند که این بهره گیری از تربیت ویژه ی امام زمان(عج) است .این مقام مربی گری است و با مقام معلمی فرق دارد. تمام حوزه های علمیه که برقرار می شود، تجلی معلم حقیقی عالم وجود امام عصر است. معلمان حقیقی عالم، پیامبر و آل پیامبر است. یعنی این کلاس ها در محضر قرآن و عترت برگزار می شود. این جلوه ای از تعلیم امام زمان(عج) است.
در عصر غیبت اندک شماری بصورت مستقیم به محضر حضرت مشرف می شوند.(یعنی حضرت مربی مستقیم بشود) در عصر غیبت مربی گری واسطه بیشتر جریان پیدا می کند. سید بحرالعلوم ها و سید بن طاوس ها به مقامی می رسند که حضرت مربی گری ویژه ی آنها را بعهده می گیرد.
چه کنیم تا در مسیر تعلیم و تربیت حضرت ولی عصر قرار گیریم؟
مهم این است که این تعلیم و تربیت حضرت شامل حال همه ی مردم است. هر کس که به محضر قرآن و عترت می آید، تحت سرپرستی خداوند رحمان و تجلی این سرپرستی یعنی سرپرستی امام زمان(عج) قرار می گیرد. البته این بستگی دارد به استعداد و آمادگی هر فرد و ارتباطی که با آیات و روایات برقرار می کند.
از بزرگی پرسیدند که سید کریم پاره دوز که در بازار مغازه داشت و فرش و کفش های پاره را می دوخت ، چکار کرده بود که امام زمان(عج) هر هفته برای او وعده ی دیدار گذاشته بودند؟ ایشان فرمود: او از هر آنچه که از آیات و روایات شنیده بود عمل می کرد. با این کار دست تربیت حضرت در زندگی او ویژه تر شده بود تا جایی که به مقام ولایت تصرف رسیده بود. پس راه ، انس با آیات و روایات است. امام علی(علیه السلام) می فرماید: اگر می خواهی از ما اهل بیت باشی و در دنیا و آخرت هم درجه ی ما باشی، اعتقادات ، اخلاق و معارف را جز از اهل بیت دریافت نکن.
سید بحرالعلوم ها تلاش ها کرده اند تا به این درجه رسیده اند. تربیت ویژه ی آنها نتیجه ی مراقبت های ویژه ی آنها بوده است.
دو نفر نزد امام باقر(علیه السلام) رسیدند و پرسیدند که راه درست کدام است، امام فرمود: به شرق یا غرب عالم بروید، علم و حکمتی که به درد شما بخورد جز نزد ما اهل بیت، در جای دیگری پیدا نمی کنید. هر کسی که در راه بندگی وارد می شود عنایت ویژه ی حضرت شامل حال او می شود و این یک پیوند دو طرفه است، هر چه بندگی بیشتر باشد عنایت بیشتر می شود. و هر چه عنایت بیشتر بشود، بندگی بیشتر می شود.
منبع: تلخیصی از سخنان حجت الاسلام حیدری کاشانی در برنامه سمت خدا
دلتنگي
همین طوری برای خودم مینویسم..
دلتنگیام رو ورق میزنم..
انبوه واژه ها…
خستگیا..
امیدها..
روشنایی ها..
ناخود آگاه از اعماق وجودم مینویسم…..برای خداجونم که:
دلم تنگه خدا
امروز جمعه است…… منتظرهای اومدنت رو چشم به راه گذاشتی ؟!….مولای خوبم حتما هنوز لیاقتش رو نداریم……..
مولای مهربونم اولش که اومدم خودم بودم و خودت……. و خدا…….
دوستای خوبی پیدا کردم ….. یکی از یکی پاکتر….. .ممنونتم…..
خیلی وقتا اومدم و نوشتم ……. خیلی آروم شدم…..خیلی آرومم کردی….. چقدر از دلتنگیام گفتم ..نوشتم….. همیشه وقتی مینویسم یه حالی پیدا میکنم……. یه حال عجیب….. مطمئنم اینا رو میخونی مگه نه؟! …….میخونی چون حرفای دلم هستن……پس اگر ننویسم هم میخونیشون…….ازشون خبر داری…….. باخبر میشی از حالم……..
نمیدونم چرا حس میکنم یه مدت نباید بنویسم……
نمیدونم چرا…… همینه که میخوام برم……. مگه نوشتن چی داره……. که دل نمیتونه داشته باشه……نمیخوام بت بسازم……
نمیخوام فرع رو بجشبم……..
دوست دارم خود اصل برام بمونه……
نمیدونم….
همش دارم فکر میکنم……
فکر …..فکر …….فکر…..
اینجا نشد یه جای دیگه……
هنوز نمیدونم…….
گفته بودی دلتنگیهایم را با قاصدک ها قسمت کنم تا به گوش تو برسانند .
می گفتی گه قاصد ک ها گوش شنوا دارند ، غم هایت را در گو ششان زمزمه کن و به یاد بسپار
من اکنون صاحب دشتی قاصدکم ،
اما مگر تو نمی دانستی قاصدک های خیس از اشک می میرند ؟
آقاجون امروز حال دلم خیلی بده …. گرفته …. دلتنگته ….. دلتنگ تو ….. دلتنگ خودش…..برا دلتنگی برای تو دلتنگ شده……..
مولای دلشکستم……..:
آتقی بی نماز و ارتباط امام زمان(عج)
آتقی بی نماز و ارتباط امام زمان(عج)
آقا سید یونس آذر شهری، سیدی متدین و خالص در ولایت اهل بیت (ع) و از افراد شریف و مورد اعتماد آذرشهر، میگوید: مردی گمنام در شهر ما زندگی میکرد و چون مردم نماز خواندن او را در ظاهر ندیده بودند به او «تقی بی نماز» میگفتند و به این نام او را میشناختند.
در یکی از سفرها هنگامی که به زیارت حضرت امام رضا (ع) مشرف شده بودم، تمام مخارج و نقدینگی من گم شده و معطل ماندم. گفتم: خدایا چه کنم؟ از همه جا امیدم قطع بود راه چاره را در تشرف به حرم و عرض حاجت به مولایم حضرت رضا (ع) دیدم. به آن بزرگوار پناه آورده
و بعد از عرض حاجت اضافه نمودم که: آقا جان! من مشکل خود را به غیر از شما به کسی نگفته و نمیگویم زیرا میهمان و زائر شما هستم.
شب در عالم رؤیا آن حضرت را زیارت کرده و جریان را دوباره عرض کردم، فرمودند: فردا اول صبح میروی درب صحن، آنجائی که نقاره خانه قرار دارد و به اولین کسی که وارد میشود مشکل خویش را میگویی، من بعد از بیداری در اولین فرصت مستقیما آنجا رفته و مقابل در منتظر شدم در همان لحظه با کمال تعجب دیدم اولین شخصی که میآید همان همشهری خودمان «تقی بینماز» است، از او خجالت کشیده و چیزی به او نگفتم. دوباره به حرم آمده و حاجت خود را به امام (ع) عرضه داشتم، باز در شب دوم همان جواب را دادند و صبح دوم نیز همان آقا تقی یاد شده را دیدم و شب سوم هم همان واقعه تکرار شد.
از قضای روزگار صبح روز سوم، اولین فردی را که در همان محل ملاقات کردم باز هم آقا تقی بود به ناچار جلو رفته و بعد از سلام بلافاصله از من سؤال کرد: آقا سید یونس سه روز است شما را اینجا میبینم، من هم ماجرا را به او گفتم: پرسید: چند روز در مشهد خواهی ماند؟ گفتم: یک ماه.
گفت: حتما برای تهیه سوغاتی برای خانواده و دوستان هم پول لازم داری؟
گفتم: بلی.
مقداری به من پول داده و این مقدار کافی است؟
گفتم: بلی و مقداری هم برای تهیهی سوغاتی اضافه داد و در آخر به من گفت: پس از یک ماه بار و توشهات را بردار و اول صبح بیا در میان آخر بازار سرشور، آنجا منتظر تو هستم.
پس از گذشت یک ماه و خریدن لوازم لازم و سوغاتی همه را در خورجین خود گذارده و بر دوش گرفته و به میدان آخر بازار سرشور رفتم، هنگامی که به آنجا رسیدم متوجه شدم که آقا تقی منتظر من میباشد.
تا مرا دید گفت: آقا سید یونس بیا دوش من!
گفتم: آقا تقی شوخی میکنی؟!
گفت: نه زود بیا!
گفتم: آقا جان خورجینم سنگین است.
گفت: باشد عیبی ندارد ناچار بر دوش او سوار شدم و با کمال ناباوری احساس کردم مثل اینکه آقا تقی بال در آورده زمینها، کوهها و دشتها بسرعت از زیر پای آقا تقی میگذرد. ناگهان کوههای میانه و آذربایجان را دیدم و همچنان که طی طریق میکردم ناگهان احساس کردم بر فراز شهر آذرشهر هستیم و در منزل خود دخترم را در کنار اجاق دیدم که نشسته و غذا درست میکند.
او مرا در فاصلهی چند لحظه از مشهد، در مقابله خانهام گذاشت و خواست که خداحافظی کند و برود از لباس او چسبیده و گفتم: آقا تقی تو معروف به «تقی بینماز» هستی چون کسی در حال نماز تو را ندیده است ولی من دیدم که امام رضا (ع) مشکل مرا بدست تو حل نمود و حاجت مرا بواسطهی تو روا ساخت و بالاتر از آن دیدم که تو مرا به «طی الارض» به وطن و خانهام رساندی راز این ماجرا چیست؟!
گفت: آقا یونس! حالا که سوال کردی میگویم ولی با تو شرط میکنم تا من زندهام برای کسی این راز را فاش نکنی. تعهد کرده و قول دادم که در حال حیات او این سر را به کسی نگویم.
گفت: «من در اوقات نماز صبح و ظهر و عصر و مغرب و عشا با «طی الارض» خود را به مولایم حضرت صاحب الامر (ع) رسانده و به آن حضرت اقتداء میکنم». این را گفت و رفت.
او بعد از یک ماه از دنیا رفت و به اولیاء خدا پیوست.
آری اولیاء الهی و رجال الغیب چنیناند که به مسائل ظاهری توجه نمیکنند گرچه در ظاهر مردم عادی آنان را این چنین با القاب توهینآمیز بشناسند. آنان دنبال حجت الهی در مسیر مستقیم هدایت حرکت میکنند و هیچگاه از مولایشان جدا نمیشوند و مانعی هم بین آنان نیست، زیرا آنان انسانهای خود ساختهای هستند مورد عنایت خداوند متعال و ولی الله اعظم امام زمان (عج) می باشد. آنان عاشقان رهیافته و سالکان به مقصد رسیدهاند که همیشه این چنین با مقتدای خویش نجوی میکنند:
در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم
علی الصباح قیامت که سر زخاک برآرم
بگفتگوی تو خیزم بجستجوی تو باشم
الخصائص الرضویه ، ( ویژگی های امام رضا ع ) عبدالکریم پاک نیا تبریزی